در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید (۱۹۷۳)، ناپلئون هیل روش های ۵۰۰ نفر از موفق ترین انسان­ های دوران خودش را بررسی می کند که شامل ثروتمندترین افراد، برترین سیاستمداران، مخترعان مشهور، نویسندگان و رهبران کسب و کار می شود.

بیندیشید و ثروتمند شوید

کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید که ابتدا در بحبوحه رکود عظیم منتشر شد، بیش از ۱۰۰ میلیون بار به فروش رفته است. تنها در صورتی می توانیم به اهدافمان در زندگی برسیم که اشتیاق سوزانی داشته باشیم. خیلی از ما آرزوی ثروت و استقلال مالی داریم، ولی آرزو به تنهایی کمکی به کسب اهدافمان نمی کند. برای اینکه ثروتمند شویم و به رویاهایمان برسیم، باید اشتیاق سوزانی را در درون خود ایجاد کنیم. به عنوان مثال، حتی پس از بالای ۱۰ هزار بار شکست در آزمایشات خود، توماس ادیسون از هدف اختراع منبع نور الکتریکی دلسرد نشد. بی تردید، او اشتیاقی برای تحقق رویایش داشت. پس از سال­ ها تلاش، با اختراع لامپ همین کار را هم کرد.

نویسنده ه­ای به نام فنی هارست هم تجربه مشابهی داشت ۳۶ بار دست رد به سینه او زدند تا بالاخره یکی از داستان های کوتاهش در روزنامه ای چاپ شد. از آن به بعد، حرفه او به عنوان رمان نویس و نمایشنامه نویس موفق اوج گرفت. اشتیاق سوزان او قوی­تر از درماندگی ناشی از مخالفت دیگران بود و بالاخره به موفقیت رسید. پس ما که به دنبال موفقیت هستیم باید ذهنیت شخصیمان را درباره تعیین هدف ­ها و رویاها بررسی کنیم. چه حسی راجع به اهداف و رویاهایمان داریم؟ آیا خواب و خیال هستند؟ یا اینکه اشتیاق سوزان آنقدر قوی است که یک روز آن ها را به واقعیت تبدیل کند؟

هدف گذاری و برنامه ریزی دقیق؛ اساس هر دستاورد!

تمام داستان های موفقیت با کسانی شروع می شوند که هدفشان را می دانند. پس قبل از اینکه به دنبال هر رویایی بروید، باید هدف شخصیتان را با بیشترین دقت ممکن تعریف کنید. مثلاً اگر می­خواهید ثروتمند شوید، باید مبلغ دلخواهتان را دقیقاً مشخص کنید. بعلاوه، باید به وضوح بدانید که کی می خواهید به هدفتان برسید و حاضرید چه چیزی را برای آن سرمایه گذاری کنید. چون اگر هدفتان در آینده نامشخصی باشد و تنها با شوق کمی آن را دنبال کنید، دیگر تعیین هدف دقیق فایده ای ندارد.

افرادی که دور یک میز جمع شده اند و درحال برنامه ریزی و هدف گذاری برای آینده هستند.

باید برنامه­ ای طراحی کنید که تمام مراحل لازم را برای تحقق آن هدف مشخص کند. پس از طراحی برنامه، دست به کار شوید! حتی یک لحظه هم وقت تلف نکنید. اگر می خواهید کاری کنید که اشتیاقتان برای موفقیت ریشه عمیقی در افکار و کارهایتان داشته باشد، روش زیر به دردتان می خورد. ابتدا هدف و برنامه دقیقی را برای دستیابی آن بنویسید. سپس هر روز دو بار آن را بلند بخوانید:

یک بار صبح وقتی که بیدار شدید و یک بار هم شب قبل از خواب. با رعایت این توصیه­ ها خیلی راحت تر می توانید به ثروت یا هر هدفی که می خواهید برسید!

افراد موفق ایمان راسخی به خود دارند

داشتن ایمان راسخ به خود یکی از راه هایی است که مطمئن می شوید می توانید به اهدافتان برسید. تنها به شرطی می توانید موفق شوید که بر اساس اعتماد به نفس و ایمان راسخ به خودتان باشد بدون این ایمان هیچ ثروتی به دست نیامده است، هیچ قاره ای در دور دست ها کشف نشده است و هیچ اختراعی انجام نشده است.

یکی از نمونه های بارز قدرت ایمان ماهاتما گاندی بود. حتی بدون دسترسی به ابزار معمول قدرت (مثل پول یا ارتش)، او توانست در برابر قدرت استعمار بریتانیا مقاومت کند و کشورش را به آزادی برساند. تنها پشتوانه ­اش این بود که باور داشت می تواند آن چنان بر هم میهنانش تاثیر بگذارد که پای اهداف مشترکشان می­ ایستند.

ایمان به خود تاثیر عظیمی بر خودبینی و روش زندگی دارد. به معنای واقعی کلمه، می تواند به ما کمک کند که کوه ­ها را جابجا کنیم. با استفاده از تلقین به خود، ضمیر ناخودآگاه می تواند بر رفتارمان تاثیر بگذارد. ایمان راسخ به خود لزوماً چیزی نیست که از بدو تولد باشد یا از باد آورده باشد هر کسی با خود پیشنهادی می تواند آن را ذره ذره کسب کند.

دوره اختصاصی
دوره نخبگان استاد تمامی در ترید
دوره نخبگان استاد تمامی در ترید

دوره آموزشی از پایه تا سطح پیشرفته در ترید که با هدف “استاد تمامی ترید” طراحی شده است

دریافت اطلاعات بیشتر

تلقین به خود یکی از راه هایی است که با افکار یا ایده­ های بسیار دقیق و هدفمند، بتوانید بر خود تاثیر بگذارید. در کل، تلقین به خود شما را متقاعد می کند که می توانید به اهدافتان برسید؛ افکارتان می توانند به واقعیت تبدیل شوند و باید با اطمینان راه خودتان را بروید. هرچه بیشتر به خودتان تلقین کنید، بیشتر به موفقیتتان کمک می کند. اگر خواسته­ ها و اهدافتان را در ناخودآگاهتان القا کنید، تمام افکار و اعمالتان را در جهت تحقق اهدافتان هدایت می کند. دانش قدرت است، ولی لزوماً آن چیزی نیست که در مدرسه یاد گرفتید با دانش خیلی راحت تر می توانید به اهدافتان در زندگی برسید. فقط باید چند نکته ساده را در نظر بگیرید. اولاً باید معنای «سنتی» دانش و آموزش را از ذهنتان بیرون کنید. چون دانش یا تحصیلات بالا فقط دیپلم دبیرستان یا مدرک دانشگاهی نیست. افراد «تحصیل نکرده» نیز ممکن است چیزهای خیلی زیادی بدانند که هنری فورد نمونه بارز آن است.

فردی که بر قله ای ایستاده و در حال نگاه کردن به چشم اندازی نورانی است

اگرچه تا دبیرستان هم درس نخواند، ولی امپراتوری صنعتی را برپا کرد و میلیون ها دلار ثروت کسب کرد. برای موفقیت نیازی نیست که نکته ­های خیلی زیادی را در ذهنتان انبار کنید، نکته خیلی مهم تر این است که تجربه و دانش مناسب را کسب کنید، از نقاط قوت خودتان استفاده کنید و نهایت استفاده را از پتانسیلتان ببرید. مهمترین اساس این است که در تمام عمرتان تشنه یادگیری باشید.

بی خیالی بزرگترین دشمن شماست. در عوض، باید همیشه آماده این باشید که با حرارت و هدف دانشتان را گسترش دهید. راه های مختلفی برای این کار است رفتن به دانشگاه، شرکت در دوره­ های شبانه یا کسب تجربه عملی. نکته مهم دیگر این است که بدانید از کجا می توانید دانش لازم را کسب کنید، زیرا نیازی نیست که همه چیز را خودتان بدانید. در عوض، باید بدانید که از چه کسی می توانید سوال کنید. معمولاً خیلی بهتر و کاربردی تر است که دورتان کارشناسانی باشند که دانش تخصصیشان را به اشتراک می گذارند تا اینکه خودتان همه چیز را یاد بگیرید. شناخت نقاط قوت و ضعف شانس موفقیت کاریتان را بالا می برد.

یکی از اجزاء اساسی مهم موفقت، آگاهی از نقاط قوت و ضعفتان است؛ به عبارت دیگر، یعنی خودآگاهی داشته باشید. چون مسائلی مثل اهداف مبهم، بی انگیزگی، اهمال­کاری و بی ارادگی دلایل رایج ناکامی هستند، با خودآگاهی می توانید کارهای سازنده ای در قبال این نقاط ضعف کنید یا حداقل با نقاط قوتتان آن ها را ختثی کنید.

برای شناخت دقیق نقاط ضعف و قوتتان بهتر است خودتان را کامل و صادقانه تحلیل کنید. نگران نباشید، نیازی به روان شناس نیست. تنها کافی است چندین سوال را بررسی کنید که باید شامل این سوالات باشد آیا به هدف امسالم رسیده ام؟ آیا رفتارم دوستانه، مودبانه و همکارانه بود؟ آیا تمام تصمیماتم را سریع و قاطع گرفتم؟ سپس باید تحلیل ذهنی خودتان را با ارزیابی عینی فرد دیگری از شما مقایسه کنید. در این حالت بهتر است با کسی که خیلی خوب شما را می شناسد بنشینید تا آزادانه و صادقانه درباره نقاط ضعف و قوتتان صحبت کنید.

احساسات مثبت، رمز زندگی موفق هستند و باید تقویت شوند

ضمیر ناخودآگاه ما محرک های حسی، احساسات و افکار را دریافت و ذخیره می کند و تمام تجارب منفی یا مثبت ما را تا به حال ذخیره کرده است. ولی ذخیره اطلاعات تمام ماجرا نیست ضمیر ناخودآگاه همواره روی کارهایمان تاثیر می گذارد. ممکن است تاثیر مثبتی روی ما بگذارد، به ما قدرت و ابتکار بدهد، ولی ممکن است تاثیر منفی هم روی ما بگذارد و ما را در اندوه و بدبینی گمراه کند. در این صورت، اگر بخواهیم که ضمیر ناخودآگاه به تحقق خواسته ­­ها و اهدافمان کمک کند، باید کاری کنیم که احساسات مثبت نقش اصلی را در زندگیمان بازی کنند. بنابراین باید چیزهای مثبتی را به ضمیر ناخودآگاه «القا کنیم»، زیرا با این کار مثل راهنمای مفید و سازنده عمل خواهد کرد.

تفاوت تفکر مثبت و منفی و تاثیرات آن بر زندگی اش

ولی اگر اجازه دهیم که احساسات منفی خیلی زیادی مثل خشم، نفرت، میل به انتقام یا بدبینی در ما شکل بگیرند، دقیقاً عکس آن رخ خواهد داد به همین دلیل وقتی در زندگی روزمره بتوانید مثلاً از ارتباط با افراد بدبین دوری کنید و به حرف های دلسرد کننده شان گوش ندهید، گام عظیمی برداشته اید. در عوض، باید عمداً تمام انگیزه مثبت مانند شوق و عشق را افزایش دهید. این تنها راهی است که می توانید در بلندمدت ذهنیت مثبتی را ایجاد کنید.

افراد موفق اراده و پشتکار فوق العاده ای دارند

تحلیل داستان زندگی بیش از ۲۵۰۰۰ نفر که نتوانستند به موفقیت کاری برسند نشان می دهد که علت اصلی ناکامی­شان کمبود اراده است. از طرف دیگر، تحلیل داستان موفقیت مولتی میلیونرها نشان داد که همه آن ها دو ویژگی مشترک داشتند آن ها طبق عادت در کسری از ثانیه تصمیم می گرفتند و پس از گرفتن تصمیم، قاطعانه پشت تصمیمشان می ایستادند. مقداری کله شقی (تا وقتی که خیره سری نشود) ممکن است حتی مفید باشد.

فردی که درحال بالارفتن از قله کوه است و درحال تلاش زیاد برای فتح آن است.

بخصوص، هنری فورد به این معروف است که مدت زیادی به تصمیماتش وفادار می ماند. به طور مثال، بسیاری به او توصیه کردند که مدل تی معروف (ولی نه خیلی زیبایش) را با مدل جدیدی عوض کند. ولی او مدت طولانی پای خودرویش ایستاد و توانست سود بزرگی را کسب کند. نظر مفت است همه نظر می دهند و بیشتر مردم می خواهند برای دیگران نسخه بپیچند. برای اینکه در خطر اثرات منفی و لطمه به پشتکار نیفتیم، بهتر است که کمترین فرصت ممکن را به آن ها بدهیم تا نظرات انتقادیشان را بیان کنند.

تنها افراد با اراده موفق خواهند شد

در طول هر پروژه ه­ای (صرف نظر از ماهیتش) همه ما ناگزیر با موانع و مشکلاتی روبرو خواهیم شد. در این شرایط، بیشتر ما خیلی زود برنامه­ هایمان را رها می کنیم و پروژه راکد می شود. ولی چند نفر هستند که علیرغم تمام این موانع، پای برنامه ­های اولشان می ایستند و به رویاهایشان فضایی را می دهند تا به واقعیت تبدیل شوند. اراده و استقامت مهم هستند؛ یعنی با وجود هر چیزی، باید همواره روی تحقق اهدافمان کار کنیم و آن ها را فراموش نکنیم. ولی باید به هر قیمتی از لجاجت و تفکر قدیمی دوری کرد مثلاً اگر نیاز حیاتی به اصلاح قیمت باشد، شما نیز باید مایل به اجرای آن باشید. باید هدف ملموسی داشته باشید و اشتیاق سوزانی را برای کسب آن پیدا کنید. شما به برنامه دقیق و جامعی احتیاج دارید تا به اجرای اهدافتان کمک کند. نباید بگذارید که نظرات دلسردکننده و منفی روی شما تاثیر بگذارند. نیاز به رابطه صمیمی و مطمئن با فرد یا افرادی هستید که شما را حمایت و کمک کنند. این قوانین برنامه تمرینی ویژه­ای هستند که به شما کمک می­کنند تا صبر و استقامتتان را افزایش دهید.

برای کسب دستاوردهای عظیم باید باهوش باشید و با افراد باهوش معاشرت کنید

هرچه قدر هدف بزرگتر باشد، برنامه ریزی پیچیده تر می شود؛ هرچه برنامه ریزی پیچیده تر باشد، اجرای هدف دشوارتر می شود؛ هرچه اجرای هدف دشوارتر باشد، مغزهای پشت پروژه بیشتر به حمایت خلاقانه، ذهنی و روحی دیگران متکی هستند. بهترین شکل این حمایت متقابل، تشکیل ائتلاف ذهنی است گروه خاصی از افراد باهوش. ائتلاف ذهنی اجتماعی از افراد هم فکر است که بر خلاف شبکه (که بیشتر همکاری غیررسمی بین شرکاست) روی تعریف هدف مشترک، افزایش شایستگی­ ها و ساخت سیستم نظارت و توازن تمرکز می کند.

افرادی که دور یک میز جمع شده اند و در حال تبادل اطلاعات و مشورت در جهت رشد جمعی هستند.

مهمترین اصل ائتلاف ذهنی تاثیر هم افزایی آن است: اگر دو یا چند نفر که همکاری خوبی با هم دارند، مهارت ها، استعدادها، دانش تخصصی، تجارب، روابط و تمام داشته­ های دیگر را ترکیب کنند و از آن ها برای کسب هدف مشترکی استفاده کنند، نتیجه کلی آن بیشتر از جمع تک تک این موارد خواهد شد.