اقتصاددانان نقش مهمی در مطالعه توزیع منابع و نتایج اجتماعی دارند. این افراد مفاهیم ارزشمندی از روندهای اصلی اقتصادی، رفتار مصرف کننده و تحولات بازارهای مالی را ارائه داده اند. برای مطالعه این مفاهیم، نیازی نیست متخصص باشید، بلکه ما سعی کردیم به زبانی ساده مهم ترین نظریه های اقتصادی را برای شما شرح دهیم. مرور این مطالب مفید است و می تواند درک روشن تری از امور اقتصادی در دوره های مختلف و بازه های تاریخی به شما بدهد.
نظریه اقتصادی چیست؟
نظریه های اقتصادی مجموعه ای از ایده ها و اصولی هستند که نحوه عملکرد اقتصاد را مشخص می کنند. با توجه به نقشی که بر عهده دارید، ممکن است از نظریه های اقتصادی برای اهداف مختلف استفاده کنید؛ برای مثال برخی نظریه ها با هدف توصیف پدیده های مهم مانند تورم، عرضه و تقاضا و چرایی آن ها به وجود آمده اند.
دیگر نظریه های اقتصادی نیز فضای فکری را ایجاد می کنند که به اقتصاددانان اجازه می دهد رفتارهای بازارهای مالی، صنایع مختلف و عملکرد دولت ها را تحلیل، تفسیر و پیش بینی کنند. با این حال بیشتر متخصصان حوزه اقتصاد سعی می کنند از نظریه ها برای به دست آوردن توضیح مناسب و راه حل هایی بالقوه برای مشکلات استفاده کنند.
انواع نظریه های اقتصادی
برای شناخت بهتر این موضوع بهتر است به معرفی مهم ترین نظریه های اقتصادی بپردازیم که در موقعیت های مختلف به کمک متخصصان آمده است. این نظریه ها بیشتر هنگام تجزیه و تحلیل فعالیت های اقتصادی در دسترس قرار می گیرند. در اینجا می خواهیم به معرفی 11 نظریه مهم بپردازیم.
1- عرضه و تقاضا
عرضه و تقاضا یکی از نظریه های اقتصادی در زمینه اقتصاد خرد است که مدلی مناسب برای تعیین قیمت ها ارائه می دهد. این نظریه بیان می کند که قیمت واحد برای یک کالا یا خدمات در مواقع مختلف متفاوت است؛ بنابراین سه شکل متفاوت قیمتی برای محصول ارائه می دهد که عبارت اند از:
- قیمت کالا یا خدمات زمانی که در تعادل اقتصادی قرار دارند.
- قیمت کالاها و خدمات زمانی که تقاضا برای آن ها بسیار بیشتر است.
- قیمت کالا و خدمات زمانی که عرضه آن بسیار بالا باشد.
احتمالاً این الگو را در بسیاری از موارد روزمره مشاهده کرده باشید؛ برای مثال در فصل زمستان قیمت محصولاتی مانند گوجه فرنگی افزایش پیدا می کند؛ زیرا از فصل برداشت آن فاصله زیادی گرفته ایم؛ بنابراین عرضه بالا سبب کاهش قیمت ها و تقاضای زیاد موجب افزایش قیمت کالا و خدمات می شود.
2- اقتصاد کلاسیک
اقتصاد کلاسیک، یکی دیگر از نظریه های اقتصادی بوده که توسط متفکران اقتصادی و سیاسی اولیه مانند آدام اسمیت و جان استوارت میل ایجاد شده است. یکی از اولین نظریه های اقتصاد کلاسیک می گوید اقتصاد بازار بنا به تعریف، سیستمی است که توسط قوانین تولید و مبادله اداره شده و به صورت خودتنظیمی فعالیت می کند؛ پس می توان گفت خودتنظیمی و تحولات بازار سرمایه داری اساس این اقتصاد را تشکیل می دهند.
نظریة اقتصاد کلاسیک اندکی پس از تولد سرمایه داری غربی و انقلاب صنعتی توسعه پیدا کرد. اقتصاددانان کلاسیک بهترین تلاش خود را برای توضیح عملکرد درونی سرمایه داری ارائه کردند. انتشار کتاب ثروت ملل توسط آدام اسمیت در سال 1776 برخی از برجسته ترین تحولات اقتصاد کلاسیک را برجسته کرد. روشنگری های او حول محور تجارت آزاد، بیانگر مفهومی به نام «دست نامرئی» بود که به عنوان نظریه ای برای مراحل آغازین عرضه و تقاضای داخلی و بین المللی عمل کرد. مطالعات اسمیت به ترویج تجارت داخلی کمک کرده و به قیمت گذاری های کارآمدتر و منطقی تر در بازارهای محصول براساس عرضه و تقاضا منجر شده است.
برای مثال هنگامی که شما برای نفع شخصی خود تلاش می کنید، امکان بیشتری دارد که به جامعه هم منفعت برسانید. تا زمانی که مستقیم برای منفعت خود جامعه تلاش می کنید. البته این در شرایطی بوده که جامعه شرایط برابری برای رقابت افراد را فراهم کرده باشد.
3- اقتصاد کینزی
اقتصاد کینزی متشکل از نظریه ها و مدل های اقتصاد کلان متعددی است که توضیح می دهد چگونه تقاضای کل بر پدیده هایی مانند تولید اقتصادی و تورم تأثیر می گذارند. این تئوری نشان دهنده شیوه جدیدی از نگاه به مخارج، تولید و تورم است. ایده اصلی تفکر کینزی این است که تقاضای کل ذاتاً معادل ظرفیت تولید یک اقتصاد نیست، بلکه عوامل مختلفی چه دولتی و چه خصوصی آن را تعیین می کنند. با این کار، روش های اقتصادی کینزی از سیستمی پشتیبانی می کنند که در آن نوسانات تقاضای کل می تواند به تغییر در اشتغال و تولید منجر شود، اما بر قیمت ها تأثیری ندارد.
پیش از این، مفهومی که کینزی به این تغییرات هم می توانند سبب پیشرفت اشتغال شوند و هم فرصت های سودآوری فراهم کنند؛ بنابراین افراد و کارآفرینان می توانند از این فرصت ها استفاده کنند و سبب ایجاد نوآوری و مشاغل جدید شوند. در این صورت تعادل نداشتن در اقتصاد برطرف می شود.
براساس ساختار کینز از این نظریه به اصطلاح کلاسیک، اگر تقاضای کل در اقتصاد کاهش پیدا کند، ضعف تولید و مشاغل به کاهش قیمت ها و دستمزدها منجر می شود. سطح پایین تر تورم و دستمزدها نیز کارفرمایان را وادار می کند تا سرمایه گذاری های مختلفی انجام دهند و افراد بیشتری را استخدام کنند. همین مسئله سبب احیای رشد اقتصادی می شود.
مصداق واقعی این موضوع را می توانیم در کشورهایی با اقتصاد قوی ببینیم. هرچه میزان تورم در یک کشور پایین تر باشد، سرمایه گذاری های بیشتری نیز در آن کشور انجام می شود. همچنین مشاغل جدید به وجود می آید و همین موضوع سبب شکوفایی اقتصادی می شود.
4- اقتصاد مالتوس
اقتصاد مالتوس یکی دیگر از نظریه های اقتصادی است که به این ایده اشاره دارد که اگرچه رشد جمعیت ممکن است تصاعدی باشد، رشد و عرضه مواد غذایی و سایر منابع خطی است. این تئوری می گوید وقتی یک جمعیت در طول زمان رشد می کند و از توانایی جامعه برای تولید منابع پیشی می گیرد، سطح زندگی آن ممکن است کاهش پیدا کند و باعث رویداد بزرگ کاهش جمعیت شود.
مثال این تئوری را می توانید در طول تاریخ با پدیده هایی مانند طاعون و غیره تجزیه و تحلیل کنید که سبب کاهش شدید جمعیت شدند. درباره طاعون آمارهای زیادی وجود داشته، اما برخی از آن ها می گوید بعد از طاعون سیاه برخی از قبیله ها و تمدن ها به طور کامل نابود شدند.
با این کار، اقتصاد مالتوس از تلاش های کنترل جمعیت برای جلوگیری از نرخ رشد کنترل نشده حمایت می کند. مکاتب مختلف فکری تا حد زیادی مالتوسیسم را به دلیل ارتباط آن با تولیدات کشاورزی زیر سؤال برده اند، اما گفتمان پیرامون تخریب محیط زیست، کاهش منابع و کمبود آن همچنان ادامه دارد.
5- مارکسیسم
نمی توان از مهم ترین نظریه های اقتصادی صحبت کرد و نامی از مکتب مارکسیسم نبرد. این مفهوم نوعی نظریه اجتماعی- اقتصادی بوده که تأثیرات سرمایه داری را بر توسعه، کار و بهره وری اقتصاد تفسیر می کند. این نظریه بیان می کند یک جامعه سرمایه داری شامل دو طبقه اجتماعی- اقتصادی است. در این جامعه بورژواها طبقه حاکم بوده و پرولتاریا طبقه کارگر است. براساس نظریه مارکسیسم، کنترل ابزار تولید در دست بورژوازی است و پرولتاریاها مالک نیروی کار هستند و کالاهای اقتصادی باارزش را تولید می کنند.
ا این دسته بندی، بورژوازی تمام تلاش خود را می کند تا طبقه کارگر با بیشترین میزان توان کار کرده و کمترین دستمزد را دریافت کند؛ بنابراین نوعی تعادل اقتصادی استثمارگرانه ایجاد می شود. اقتصاددانان حوزه مارکسیست استدلال می کنند که این نابرابری اقتصادی به انقلاب منجر خواهد شد.
یکی از مثال های روشن این نظریه را می توانید در انقلاب فرانسه ببینید. طبقه اشراف فرانسه قبل از انقلاب، فئودال هایی بودند که افراد ضعیف جامعه باید برای آن ها با کمترین دستمزد کار می کردند. در ادامه این اتفاق نیز انقلاب فرانسه سبب برچیده شدن این سیستم و تغییر حکومت به سمت جمهوری شد.
6- سرمایه داری Laissez- faire
این نظریه اقتصادی که نوعی از سرمایه داری بازار آزاد است، به طورکلی با مداخله دولت از طریق راه هایی مانند یارانه ها، حداقل دستمزدها، محدودیت های تجاری و مالیات شرکت ها مخالف است. این نظریه بیان می کند رونق اقتصادی در سیستم هایی که دولت آن را به حال خود رها می کند، شکوفایی اقتصادی بیشتری دارد.
از آنجا که خودتنظیمی طبیعی بهترین روش برای تنظیم کردن امور بوده، اقتصاددانان لسه فر استدلال می کنند نیازی به پیچیده شدن امور تجاری و صنعتی با دخالت دولت ها نیست. سرمایه داران موافق هم این نظریه را به عنوان مسیری برای دستیابی به شکوفایی اقتصادی می دانند، اما هیچ حمایت ذاتی را برای قشر آسیب پذیر جامعه ارائه نمی کنند.
نقدهایی فراوانی به این نظریه وارد است و آن را یکی از عوامل بحران اقتصادی آمریکا در نظر می گیرند. شرکت های بسیاری که به دولت آمریکا متصل هستند، اما در سند بودجه نامی از آن ها نبوده است، در زیر این پوشش می توانند شروع به مصادره اموال عمومی کنند. همین موضوع قدم اول برای به وجود آمدن بحران اقتصادی است.
7- سوسیالیسم بازار
سوسیالیسم بازار که اغلب اوقات به نام سوسیالیسم لیبرال شناخته می شود، نشان دهنده سازش بین برنامه ریزی سوسیالیستی و سرمایه گذاری آزاد است. در این حالت شرکت ها مالکیت عمومی دارند، اما تولید و مصرف توسط نیروهای بازار هدایت می شوند.
شکلی از سوسیالیسم بازار در یوگسلاوی در دهه 1960 و در تمایز با سوسیالیسم متمرکز اتحاد جماهیر شوروی پذیرفته شد. تحول مشابهی هم در اواخر دهه 1960 و اوایل 1970 در مجارستان رخ داد.
در نظام سوسیالیستی بازار، سرمایه به صورت تعاونی مالکیت دارد، اما نیروهای بازار به جای نظارت دولت، تولید و مبادله را تعریف می کنند. مدل های مختلف این نظریه اقتصادی، سود تولیدشده توسط شرکت های دارای مالکیت اجتماعی را به سمت کانال های متفاوتی مانند پاداش کارکنان، تأمین مالی عمومی یا سود اجتماعی هدایت می کنند.
8- پول گرایی
پول گرایی یکی دیگر از نظریه های اقتصادی زیرمجموعه اقتصادی کلان بوده و این ایده را ترویج می دهد که دولت ها می توانند با کنترل عرضه پول به ثبات اقتصادی دست پیدا کنند. پول گرایی یک مکتب فکری اقتصادی بوده که بیان می کند عرضه پول در یک اقتصاد، محرک اصلی رشد اقتصادی است. با افزایش در دسترس بودن پول در سیستم، تقاضای کل برای کالاها و خدمات افزایش پیدا می کند. افزایش تقاضای کل، سبب ایجاد شغل شده و نرخ بیکاری کاهش می یابد.
اصل کلیدی پول گرایی این است که کل مقدار پول در گردش در یک اقتصاد، عامل اصلی تعیین کننده رشد آن است. پول گرایی تا حد زیادی بر نظریه کمیت پول متکی است. مفهومی که به عنوان بخشی از اقتصاد کینزی نیز وجود دارد. در این مفهوم فرض می شود عرضه پول (M) ضرب در سرعت (V) که نرخی بوده که یک اقتصاد با آن هرسال پول مبادله می کند، با مخارج اسمی آن برابر است.
بنابراین عرضه پول عامل تعیین کننده نرخ اشتغال، تورم و تولید است؛ برای مثال در کشورهایی که پول بیشتر در دسترس افراد بوده، آن ها تمایل به خریدهای بیشتری داشته و کسب و کارها به دلیل این نیاز شروع به گسترش می کنند. تأسیس شعب جدید سبب استخدام نیروهای کار بیشتر هم خواهد شد.
9- تراژدی منابع مشترک
تراژدی منابع مشترک نظریه ای بوده که یک مشکل اقتصادی مربوط به مصرف منابع و بهره برداری بیش ازحد از منابع را که توسط نهادهای رسمی حکومتی تنظیم نشده، توضیح می دهد. این نظریه بیان می کند افرادی که دسترسی نامحدودی به یک منبع دارند، احتمالاً در راستای منافع شخصی خود عمل می کنند و از طریق اقدام جمعی ممکن است منبع را به طور کامل تخلیه کنند.
صحت این نظریه موضوعی بوده که در میان اقتصاددانان مورد بحث است و برخی معتقدند ممکن است کاربرد آن بسیار محدود باشد. برای بروز چنین مشکلی، منبع موردنظر باید اساساً کمیاب باشد. این نظریه به گفتمان های پیرامون شیوه های توسعه پایدار، حفاظت از محیط زیست و تنظیم منابع دسترسی آزاد مانند ماهیگیری و جنگل کمک کرده است.
10- نظریه رشد جدید
تئوری «رشد جدید» یکی دیگر از نظریه های اقتصادی بوده که بیان می کند تمایل و خواسته های نامحدود انسان، سبب افزایش بهره وری و رشد اقتصادی می شود. ایده کلیدی که پشت این نظریه وجود دارد، این فرض است که رقابت سبب کاهش سود می شود؛ پس افراد را مجبور می کند به دنبال روش های بهتر و کارآمدتر برای انجام کارها یا اختراع محصولات جدید باشند. این نظریه بر اهمیت کارآفرینی، دانش، نوآوری و پیشرفت فناوری به عنوان انگیزه های رشد اقتصادی متمرکز است.
این نظریه استدلال می کند که نوآوری و فناوری های جدید، به صورت تصادفی اتفاق نمی افتند. بلکه به تعداد افرادی که به دنبال نوآوری ها یا فناوری های جدید هستند، بستگی دارد. اگر انگیزه سودآوری به اندازه کافی بزرگ باشد، مردم رشد سرمایه انسانی را انتخاب می کنند و بیشتر به دنبال نوآوری های جدید خواهند بود.
یکی از جنبه های مهم این نظریه اقتصادی این است که دانش به عنوان یک دارایی برای رشد تلقی می شود و مانند سایر دارایی ها یعنی املاک و مستغلات مشمول محدودیت در بازدهی نیست. دانش یک کیفیت نامشهود است و می تواند منبعی برای رشد در یک سازمان یا صنعت باشد. مصداق بارز این موضوع را در زمینه های مختلف به خصوص بازار ارزها مشاهده می کنید. به دلیل آزادبودن رقابت در این عرصه، نوآوری ها، توکن ها و سیستم های جدیدی روزانه در حال شکل گیری هستند.
11- نظریه خطر اخلاقی
«خطر اخلاقی» یک پدیده اقتصادی بوده که در طول در تاریخ بسیار تکرار شده است. در این پدیده، یک طرف قرارداد حسن نیت نداشته یا اطلاعات گمراه کننده ای را درباره دارایی ها، بدهی ها یا ظرفیت مالی خود بیان کرده است. علاوه بر این می تواند به این معنا باشد که یکی از دو طرف قصد دارد تا قبل از اتمام قرارداد، ریسک های پرخطری انجام دهد؛ زیرا قرار نیست تا عواقب حاصل از آن ریسک را تحمل کند؛ بنابراین هر زمان که یک طرف داستان مجبور نباشد پیامدهای احتمالی خطر را تحمل کند، ریسک این اتفاق بیشتر هم می شود.
در چنین شرایطی طرف دیگر معامله معمولاً هزینه های آن ریسک را متحمل می شود. برای درک بهتر اصطلاح خطر اخلاقی حالتی را در نظر بگیرید که شما بخشی از سرمایه خود را به فرد جاه طلبی می دهید تا در ازای کارکردن با آن، به شما سود پول را بدهد. اگر هم شرایط بازار نامساعد بود و دچار ضرر شدید، آن فرد نیازی به پرداخت هیچ جریمه ای ندارد. در چنین موقعیتی اگر شما آگاهی کاملی از بازارهای مالی نداشته باشید، به دلیل بلندپروازی های آن شخص دچار ضررهای مالی سنگینی می شوید.
سخن پایانی
صحبت از نظریه های اقتصادی اینجا به پایان نمی رسد، بلکه می توان برای توصیف کامل هریک از آن ها چندین جلد کتاب نوشت. با این حال درک مفهوم کلی آن ها می تواند تا حد زیادی ذهن شما را روشن کند و درصورت تمایل به مطالعات دقیق و گسترده تر در این زمینه سوق دهد. از بین نظریه های اقتصادی گفته شده با کدام یک از آن ها از قبل آشنا بودید؟ نظرات خود را در کامنت با ما در میان بگذارید.
پرسش های متداول
در دیدگاه کینزی، تقاضای کل لزوماً برابر با ظرفیت تولیدی اقتصاد نیست. در عوض تحت تأثیر عوامل متعددی قرار می گیرد و گاهی اوقات رفتار نامنظمی دارد؛ بنابراین روی تولید، اشتغال و تورم تأثیر می گذارد.
اگر مارکسیسم به طور کامل عملی شود، روی مراقبت های بهداشتی، آموزش رایگان و برابری جنسیتی تأکید می کند. شاید جالب باشد بدانید تفکر مارکسیسم به شدت موافق از بین بردن کلیشه های جنسیتی است. علاوه بر این می تواند برای رفع برخی از مشکلات سرمایه داری مناسب باشد.
به این دلیل که روی آگاهی هر دو طرف از ضرر و زیان تمرکز دارد؛ بنابراین در یک معامله دوسویه، فردی که متحمل ضرر کمتری می شود، دست به ریسک های خطرناک نخواهد زد.